جدول جو
جدول جو

معنی ساده باز - جستجوی لغت در جدول جو

ساده باز(گُ تَ دَ / دِ)
آنکه در قمار بی مکر و حیله بازی کند. مقابل نقش باز. (بهار عجم) (آنندراج) :
به حریفان نقش باز بگو
ساده باز از کسی دغا نخورد.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ساده باز
آنکه در قمار بی مکر و حیله بازی کند
تصویری از ساده باز
تصویر ساده باز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیده باز
تصویر دیده باز
کسی که چشم هایش باز است و می بیند، کنایه از نظرباز، چشم چران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده باز
تصویر پرده باز
مطرب، مغنی، نوازنده، کسی که خیمه شب بازی می کند، خیمه شب باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه بان
تصویر سایه بان
چادر یا چیز دیگر که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند، هر چیز که سایه بیندازد و مانع آفتاب باشد، چتر، پرده، سایه گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاده بان
تصویر پاده بان
گله بان، شبان، چوپان، نگهبان، پاسبان
فرهنگ فارسی عمید
کسی که بدون داشتن سرمایه کافی معاملات کلان را با سفته انجام دهد، آنکه سفته ها را خرید و فروش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهد باز
تصویر شاهد باز
آن که با شاهدان آمیزش کند، لاطی فاسق
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه باز
تصویر کاسه باز
کسی که کاسه بازی کند، محیل مکار: (از حریفان قمار برده بسی کاسه بازی چنین ندیده کسی) (میر یحیی شیرازی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده باز
تصویر پرده باز
مطرب، نوازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه باز
تصویر خانه باز
کسی که در قمار اسباب خانه و مالکیت خود را ببازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازو باز
تصویر سازو باز
کسی که برسر سازو رود و بازیهای مختلف کند بند باز ریسمان باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده بافی
تصویر ساده بافی
عمل ساده بافتن بافتن بی گل و بته و حاشیه
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد بیریش امر، نوعی زرگری ساده و بی پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده مال
تصویر ساده مال
کارگری که سفید کاری ساده و بی گل و گچ بری کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاده بان
تصویر پاده بان
گله بان چوپان شبان، پاسبان نگاهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیده باز
تصویر دیده باز
کسیکه چشمهایش باز است و می بیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاده بان
تصویر پاده بان
گله بان، چوپان، پاسبان، نگاهبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرده باز
تصویر پرده باز
نوازنده، مطرب، کسی که خیمه شب بازی می کند، کنایه از حیله گر، مکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده کار
تصویر ساده کار
بی ریش، امرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینه باز
تصویر سینه باز
جامه ای که قسمت بر ابر سینه پوشنده گشاده باشد، دو رنگ، ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
Simplification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
simplification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
упрощение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
Vereinfachung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
спрощення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
uproszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
简化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
simplificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
semplificazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
simplificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
vereenvoudiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
सरलीकरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساده سازی
تصویر ساده سازی
penyederhanaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی